بنظرم شیر بیشه ی محبت های آدمیزادی کسیه که بعد از طی کردن درست و مبتنی با مسیر رشد و کمال محبت های والد و مولودی و هم خون و هم شیری، به بلوغ باهم بودن رسیده باشه. و مچی محکم تر از مچ همسر برای خوابوندن در این میدان مجوی.

 

+جدا اگر من از ضایعات خلقت و بی شأن و بی لیاقت بدونم خودم رو کفر نکردم!؟

+مگه میشه میل رفتن به مقصدی در اقتضای حق رو داشته باشی ولی راهی برای رسیدنش نباشه!؟


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها