مدتیه داریم چند مدل برنامه ریزی رو تلفیق میکنیم تا ان شاءالله به یک برنامه منسجم و همه جانبه برسیم برای زندگی، چندین بار ویرایش کردم و هربار نکات جدیدی دراومده، ریز و دقیق محاسبه کردم زمان ها رو و . ولی هرررربار نکات جدیدتری درمیاد. 

اینکه این سیستم برنامه ریزس چیه و اینا مورد بحثم نیست. موضوع خروجی تا امروز این برنامه ست اول و موضوع دوم مقایسه با یه مادر دیگه که یه فاکتورهای شبیه من داره.

تا اینحا سفت و سخت و عمیق فهمیدم که وقتی برای هدر دادن پی هرکاری ندارم، و هم اینکه وقت رو برای رسالت های بی بدیلم اونقدرررررر باید غنیمت بدانم که واقعا زمانی برای کارمند بودن و اشتغال به مشاغل شغل گونه و استقلال مالی آور ندارم!

واقعا وقت نمی شه

من اگر بنا باشه از طفلی که کسی بیشتر و بهتر از من نمیتونه آروم ش کنه و پرورشش بده برسم، اگر بنا باشه نمره قبولی از زوجیت بگیرم، وقتی برای شاغل شدن ندارم.

موضوع دوم خانم مدیری هست که توی یه جایی که اسمشو نگم بهتره برای سلامت قلب مخاطبان، که فقط چندسال از من بزرگتره و یه طفل معصوم تقریبا اندازه طفل من داره و یه همسر و یه خونه زندگی و معلمم هست و یه جا دیگه اسمشم نگم به مسئولیت هایی داره و . چطوری می رسه به همه کارا؟


بعد از دقت در همه ابعاد برنامه ریزی برام سوال شد که دقیقا چی میشه که اینطور میشه

واینکه چرا این خانم مدیر بخشی است که با بیت المال اداره میشه و بخاطر زایمان ایشون باید کار چندین ماه بخوابه و یه نفر محض رضای خدا بهش نگه بذار یکی که توانمندتر و بیکار تره بیاد؟

چون همسر مدیر کل اون اداره ست.

مردم مدهبی هم انواع بسیار متناقضی دارن


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها