کاشکی کوچه ها پر بشن از سروصدای بازی بچه ها.

خونه ها برای دویدن و سروصدا کردن چند طفل جای کافی داشته باشن و از هزارجور وسیله بیخود و با خود پر نشده باشن.

توپ جای خودش رو از بسیاری اشیا قیمتی و شکننده ای که توی جهاز مادران بوده به دسته ی بازی ایکس باکس نده.

همسایه هایی که کودکی خودشون رو فراموش کردن و میخوان دق ایام از دست رفته شون رو سر صدای قدم های طفل نابالغ نیازمند به تخلیه انرژی ای که دوسه قدم کودکانه بالا پایین پریده در بیارن و با چند تذکر و اخم، والدین رو مأموران زندان کودک نکنند.

بچه های یکی یه دونه، ننر خونه

طفلکی فردا تنها می مونه

علیرغم جای تنگ و کوچیک، فرهنگ نیازمند تغییره

همسایگی احیا بشه، بچه با بچه همسایه هاش دوست باشه و بازی کنه.

 به بوفه چه احتیاجی دارم، مگه خونه ی من نمایشگاه ظرف و اشیای قیمتی نیست.

وقتی میشه شیک و تمیز و ساده بود پس  به تزئینات شکستنی هم نیاز ندارم،

اگر بچه دوتا کمد و یه دراور و یه تخت و یه گهواره و یه کریر و بساط صندلی ماشین و ال و بل اتاقش رو به راهروی تنگ وسط میلیون ها تومن وسیله ی گاها بدرد نخور تبدیل نکرده باشه و بتونه اونجا با دوسه تا دوست هم سن و سالش بازی کنه و رشد کنه چه اشکالی داره!

 

مردم هرفکری می کنن بکنن

هرچی میگن بگن

میشه ساده و تمیز و خوشگل زندگی رو چید، نه؟

 

دلم برای طفل های تنهامون می سوزه

 

لطفا دعا کنید خدا هیچی مارو یکی، یکی ما رو دوتا، دوتای مارو سه تا، سه تای مارو چهارتا (و اگر کسی توان بیشترش رو داره توفیق بیشترش رو هم نصیبش) بکنه.

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها