یادم میاد که سیطره ی یاد کنکور کارشناسی به حدی بر همه ابعاد زندگی ام بالاگرفته بود، که بیشتر از اینکه برای آمادگی مرگ چیزی پیش بفرستم، برای آمادگی کنکور چیز پیش می فرستادم.

و موفق هم شدم

اگرچه توقع بیشتری می رفت از اون من، ولی خب از سابقون کنکور بودم.

نمی دونم چرا واقعیت یقینی ای همچون مرگ به اندازه ی کنکور کارشناسی برام شهودی نشده!

چرا نمیشینم ورق ورق حقایق رو بخونم و از سردذگمی دربیام؟

چرا برای اون واقعه ی عظیم حقایق و تقوا رو در لوح جانم ثبت نمی کنم؟

چرا !

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها